به گزارش چهارشنبهشب ایرنا، آغاز نیمفصل دوم لیگ برتر فوتبال با گسترش فضای فحاشی و بیاخلاقی در ورزشگاهها همراه بوده؛ پدیدهای تلخ که نگرانیها درباره جو ناسالم ورزشگاهها را تشدید کرده است.
در بازی پرسپولیس و تراکتور که هفته گذشته در ورزشگاه آزادی برگزار شد، روی سکوها شاهد اتفاقات غیرفرهنگی و بیاخلاقیهایی بودیم که سبب شد تا این اتفاقات که در فضای ورزشگاههای فوتبال ایران تکراری شده است، دوباره برجسته شود و مورد انتقاد قرار بگیرد.
به گفته کارشناسان، کوتاهی متولیان فوتبال چه در باشگاهها و چه در فدراسیون به عنوان متولی امر در ایجاد این فضای مسموم در ورزشگاهها نقش اصلی را دارد. با این حال به نظر میرسد که تکرار چنین حوادث تلخی با توجه به تجارت گذشته، نتواند فضای فوتبال را به سمتی ببرد که شاهد کاهش این حواشی باشیم؛ واقعیتی نگرانکننده که نباید بیتوجه از کنار آن گذشت.
در گفتوگو با کاظم اولیایی، مدیرعامل اسبق استقلال به بررسی چرایی افزایش پرداختهایم.
فضای ورزشگاههای فوتبال در شروع نیمفصل دوم ناسالمتر شده است. اوج آن بازی پرسپولیس و تراکتور بود که شاهد فحاشی و سنگپرانی هواداران تیمها علیه یکدیگر بودیم. ایراد و ریشه مشکل کجاست؟
فوتبال رشته پرطرفداری در دنیاست و این غیرقابل انکار است و در بین این هواداران هم گروهی متعصبتر هستند که ممکن است مانند کشورمان دست به حرکات و اقداماتی ضد فرهنگی بزنند. با این حال در فوتبال حرفهای دنیا، هواداران در چهارچوب کانونهای هواداری سازماندهی شدهاند و روی رفتاری که انجام میدهند نظارت وجود دارد. در کشورمان اما چنین چهارچوبی وجود ندارد.
این در حالی است که این چهارچوب میتواند با توجه به اختیارات نظارتی که دارد، به کنترل این اتفاقات کمک کند. این در شرایطی است که داشتن کانون هواداران یکی از فاکتورهای صدور مجوز حرفهای توسط کنفدراسیون فوتبال آسیا است. فدراسیون فوتبال باید باشگاهها را وادار کند که بر اساس دستورالعمل صدور مجوز حرفهای، باشگاهها، کانون هواداران را تشکیل بدهند.
از کانون هواداران و کارکرد آن در فوتبال دنیا صحبت کردید اما به نظر میرسد در فوتبال ایران این مجموعه به چند لیدر تقلیل داده شده و این به جامعه هواداری ضربه زده است!
میتوان گفت که کانون هواداری باشگاهها به استخدام چند بوقچی و لیدر توسط مدیران خلاصه شده است. شاهد هستیم از این افراد برای مقاصد خاص که منافع مدیریت را در برمیگیرد، استفاده میکنند. کارکرد این لیدرها کنترل ناهنجاریها نیست و این مسئله سبب شده تا با رها شدن جامعه هواداری و تماشاگران روبهرو باشیم و این زمینه را برای ایجاد فضای ضد اخلاقی در ورزشگاهها فراهم کرده است.
با توجه به صحبتهایتان باید یکی از ریشههای اصلی این جریانات و به وجود آمدن این فضا را در اتاق مدیران باشگاهها جستوجو کرد.
بله، همینطور است. وقتی مدیران غیرمرتبط و غیرآشنا با فضای فوتبال و مدیریت، وارد فوتبال میشوند، چنین اتفاقاتی دور از انتظار نیست. مشاهده میکنیم چنین مدیرانی به جای کنترل هواداران، خودشان در قالب یک هوادار ظاهر میشوند و با بیانیهنویسی و مصاحبههای تند و تیز سعی دارند تا نظر و حمایت هواداران را به سمت خودشان جلب کنند و با صحبتهای خارج از چهارچوب شان مدیریتی، خودشان را متعصب به باشگاه نشان دهند.
چنین رویکردی به گسترش فضای ضداخلاقی در فوتبال دامن میزند. یک هوادار فوتبال که احساسات زیادی هم نسبت به تیم مورد علاقهاش دارد، وقتی مصاحبه مدیر باشگاه را میبیند که با وارد کردن تهمت و اتهام میخواهد جو را بهم ریزد، او هم تحت تاثیر این صحبتها ممکن است دست به کارهایی بزند که فضای ورزشگاه را متشنج کند.
البته خیلیها هم از این خلاء سوءاستفاده میکنند.
خلاف گذشته، جایگاه هوادار و باشگاه عکس شده است. در گذشته باشگاه به هواداران خط میداد و بر اساس آن فضای هواداری شکل میگرفت. در حال حاضر اما این هواداران هستند که مسیر باشگاه را تعیین میکنند و دلیل آن هم حضور مدیرانی است که تناسبی با فوتبال ندارند. الان طوری شده است که هر چه تماشاگر بخواهد باشگاهها آن را انجام میدهند. برای توجیه این مسئله هم مدیران میگویند که هوادار صاحب و مالک اصلی باشگاه است. در اینکه هواداران بخش مهمی از فوتبال هستند، تردیدی وجود ندارد اما باید توجه داشته باشید که با حرفها و خواستههای احساسی هواداران نمیتوان یک باشگاه را مدیریت کرد. مدیریت به عقل و منطق احتیاج دارد.
در این بین شاهد هستیم که گروهی از دلالان هم با استفاده از تحریک تماشاگران، باشگاه را به سمتی که میخواهند میکشانند که نمونه آن جذب بازیکن است که به آن اشاره کردید.
این از آسیبهای جدی رها شدن فضای هواداری است. مدیران برنامه(ایجنتها)که به دنبال منافع مالی هستند، با نفوذ بین تماشاگران، بازیکنان و مربیان سفارشی موردنظرشان را برجسته میکنند. این سبب شده است که یک باشگاه هر فصل به دلیل جذب بازیکن یا مربی سفارشی که دستاوردی هم برای تیم ندارد و فقط پول به جیب دلالان میریزد، دهها میلیارد تومان ضرر و زیان بدهد.
با بیتفاوتی باشگاهها و همچنین بیبرنامگی فدراسیون فوتبال در حوزه سازماندهی هواداران، شاهد رها شدن این فضا هستیم. با این شرایط نباید از اتفاقاتی که روی سکوها در جریان مسابقه پرسپولیس و تراکتور افتاد، تعجب کنیم!
البته وقوع ناهنجاری بین هواداران را در سایر کشورهای دنیا هم میتوان دید اما همانطور که اشاره کردم ما در ایران خلاف دنیا، ابزار نظارتی و کنترلی نداریم. در دنیا یک هوادار با توجه به دوربینهای تشخیص چهره، تحت کنترل است و اگر رفتار خارج از چهارچوبی رخ بدهد، به شدت با او برخورد میشود. در ایران اما نه کنترل سکوها را داریم و نه آموزشی دراینباره به هواداران داده میشود.
به آموزش فرهنگ هواداری اشاره کردید. فدراسیون یا باشگاهها، کدام بیشتر در این حوزه مسئولیت دارند و باید کدام بخش را مقصر بدانیم و بابت رخدادهای تاسفباری که در ورزشگاهها اتفاق میفتد، بازخواست کنیم.
در ایران هیچ مسئولی، مسئولیت آموزش و راهنمایی هواداران را گردن نمیگیرد. وقتی متولیان این مسئله چه در باشگاه و چه فدراسیون فوتبال در این رابطه مسئولیتی بر عهده نمیگیرند، هر چه جلوتر برویم، مطمئنا فضای ورزشگاهها مسمومتر خواهد شد. حتی هشدار میدهم که با این دست فرمان، علاوه بر اوجگیری مشکلات فرهنگی، احتمال سوءاستفاده جریانهایی از خارج از ورزش هم وجود دارد و بیشتر خواهد شد و این خطرناکتر از مسائل ضدفرهنگی خواهد بود. اینکه جریانی بیاید با داخل شدن در بین هواداران و استفاده از جو رهاشدگی که وجود دارد، این احساسات را به سمتی که خودش میخواهد بکشد، یک زنگ خطر است.
رهاشدگی فضای هواداری و آسیبهایی که متوجه آن است، به بهرسمیت نشناختن کانون هواداران و بیتوجهی به آن بر میگردد که اشاره کردید. برای احیای این کانونها جهت جلوگیری از حواشی ضدفرهنگی و بیاخلاقیها چه باید کرد؟
تشکیل کانون هواداران باید در برنامه قرار بگیرد. این کانونها مردم نهاد هستند که از افراد شناختهشده تشکیل شده است. این کانونها باید توسط باشگاهها سازماندهی و تشکیل شوند اما در این بین کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال به عنوان ناظر باید به تشکیل این کانونها و ترک فعلهایی که در تیمها در این رابطه صورت گرفته است، ورود و برخورد کند. به خصوص که یکی از مولفههای صدور مجوز حرفهای، ایجاد کانون هواداران است و حقوق تماشاگران باید در ورزشگاهها حفظ شود.
جدا از اهمیت شکلگیری کانون هواداران، باید حساب اکثریت تماشاگران را که فقط نگاه فوتبالی و به دور از تنش دارند را از گروه معدودی که به جو ورزشگاه خط میدهند و آن را مسموم میکنند، جدا کرد.
قطعا. ۹۸ درصد تماشاگران با ایجاد جو غیرفرهنگی در ورزشگاهها میانهای ندارند. بلکه یک جمعیت چند درصدی، سبب تحریک میشوند و از این احساسات پاک سوءاستفاده میکنند و سبب میشوند که فضای مشمئزکننده و ناراحتکنندهای در جریان یک بازی حساس و پرتنش به وجود بیاید.
نکته قابل تامل اینکه به جای اینکه همه چیز از ریشه درست شود و زمینه برای بیاخلاقی گروه معدود تماشاگران فراهم نشود، پس از این اتفاقات مسئولان در جلساتی دور هم جمع میشوند. به نوعی شاهد حرفدرمانی هستیم به جای انجام یک کار عملی، آیا میشود به خروجی این جلسات امیدوار بود؟
معتقدم با جلسات اداری و آن هم دعوت از چند غیرکارشناس و صحبتهای توصیهای نمیتوان به فضای نامطلوب ورزشگاهها سروسامان داد. در این جلسات با شئونات اداری و با تعارفات معمول، صحبتهایی مطرح میشود که چندان کارساز نیست و برای رفع مسئولیت است. به جای غیرکارشناسهایی که درکی از واقعیت روی سکوها و فضای حاکم بر جامعه هواداری ندارند، باید از کارشناسان آزاد و متخصصان این امر دعوت شود تا آنها بدون تعارفات معمول حرفشان را بزنند و با صراحت مشکلات را مطرح کنند. آن وقت است که میتوان به خروجی این جلسات امیدوار بود. وگرنه با جلسات خودمانی فضا بهتر نخواهد شد. اجرای مقرارت برای جلوگیری از گسترش بیاخلاقی در ورزشگاهها، باید با اعمال قدرت، دقیق و منظم باشد.
منبع: irna.ir
نظر دهید